زیر ساخت ذهنی- ایوب احراری

آخرین مطالب

امکانات وب

نقدی بر رمان «در قند هندوانه»

نقدی بر رمان «در قند هندوانه» نوشته: «ریچارد براتيگان»(1964) ترجمه :«مهدی نوید»(نشر چشمه) رمان کوتاه در قند هندوانه از جمله رمان‌هاي‌ست که مطابق با نظریه مک هيل هم می‌تواند متنی مدرن محسوب شود و هم زیر ساخت ذهنی- ایوب احراری...ادامه مطلب

ما را در سایت زیر ساخت ذهنی- ایوب احراری دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : lavahashemi بازدید : 100 تاريخ : يکشنبه 1 دی 1398 ساعت: 4:45

مرد باید

در کوچه‌ برف می می و زن که مثل دود می‌آمد یا می‌رفتنمی‌دانستعصایی که قدم می‌زند با مردشاید لنگه کفشی باشد در...که راه برده روزی دختری در مه یا شوت کرده خودش رابه دروازه‌ای خالی داد ‌می زدم: در ک زیر ساخت ذهنی- ایوب احراری...ادامه مطلب

ما را در سایت زیر ساخت ذهنی- ایوب احراری دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : lavahashemi بازدید : 79 تاريخ : پنجشنبه 18 بهمن 1397 ساعت: 19:47

داستان کوتاه «دهن دره»

سنگین و با وقار در کوچه راه می‌رفت. حنجره‌اش شعرهای خوبی از بر بود و دهانش بعد هر آواز بی‌‌آنکه‌ به رهگذران نگاه کند حرف‌های خوبی می‌‌گفت،شبیه چیز‌های نگفته‌ که دوست‌شان داریم.شاید پیامبری بود با کشتی زیر ساخت ذهنی- ایوب احراری...ادامه مطلب

ما را در سایت زیر ساخت ذهنی- ایوب احراری دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : lavahashemi بازدید : 109 تاريخ : پنجشنبه 18 بهمن 1397 ساعت: 19:47

داستان کوتاه«پریدن از ساعت»

مثل جنازه‌ای سنگین، دمر روی تخت افتاده بود، نه خواب بود و نه بیدار، گاهی برای آب‌خوردن از جایش بلند می‌شد و تلو تلو کنان سمت آشپزخانه می‌رفت نصف لیوانی آب سرمی‌کشید و سست و بی‌رمق دوباره به اتاق خوا زیر ساخت ذهنی- ایوب احراری...ادامه مطلب

ما را در سایت زیر ساخت ذهنی- ایوب احراری دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : lavahashemi بازدید : 99 تاريخ : پنجشنبه 18 بهمن 1397 ساعت: 19:47

سانچی

در این همه کاغذ که توی چشم‌هایت شناور است گم شده‌امخیال پارو زدن ندارد این دریاکه هر بار پلک می‌زنیخاورِمیانه گودتر می‌شودو چشم‌های تو گردتر پلک می‌زنیو خلیج‌ از جغرافیای تنت لخت می‌دود بیرونپا برهنه زیر ساخت ذهنی- ایوب احراری...ادامه مطلب

ما را در سایت زیر ساخت ذهنی- ایوب احراری دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : lavahashemi بازدید : 67 تاريخ : پنجشنبه 18 بهمن 1397 ساعت: 19:47

بینگ بنگ

بینگ بنگ راس ساعت شش که صبحانه ترین زنم میز را چيده ام روي صفحه ای سفیدو خودکار که دیوار خط خطی کرده از دیشبفرو برده ام در لیوانی شیر تا بگردم در بلواترین سالکه شاید پیدا کنم زنی را تماما مخصوص می زیر ساخت ذهنی- ایوب احراری...ادامه مطلب

ما را در سایت زیر ساخت ذهنی- ایوب احراری دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : lavahashemi بازدید : 83 تاريخ : پنجشنبه 18 بهمن 1397 ساعت: 19:47

بازرسی

ایست! برگرد و همچنان که دست هايم از سرم می گذشت برگشتم خانه ام زير آب بود و من که توی خودم دست و پا مي زدم دو نفر بودم گاهی سه نفر یا شاید هم بیشتر یادم هست یکبار یک شهر شدم و هر بار که می خواستم به خ زیر ساخت ذهنی- ایوب احراری...ادامه مطلب

ما را در سایت زیر ساخت ذهنی- ایوب احراری دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : lavahashemi بازدید : 91 تاريخ : پنجشنبه 18 بهمن 1397 ساعت: 19:47

حرف

حرف دارد ظاهراًچیدمانم چیدنت تا سقف- چی؟...کی؟...چی‌چی کردنت! چیدمانت چیدنت از من- چی میگی بابا؟«کافِ» اول را کفایت نیست حرف دارم مطمعناً- کم / بود داری احتمالِ «ت‌‌ِ» «تا» یا «تٌــ»مثل تف روی سینه‌ام زیر ساخت ذهنی- ایوب احراری...ادامه مطلب

ما را در سایت زیر ساخت ذهنی- ایوب احراری دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : lavahashemi بازدید : 59 تاريخ : پنجشنبه 18 بهمن 1397 ساعت: 19:47

کلمات

برای وقتی که خانه خلوت‌ستخلوت نمی که لخت شوم را پرتش کنم روی باشد بعد در وقت ندارمدر برای فرصتی دیگر از وقتی که شما هم اگر جای من بودید... بگذریمو بعد بعدا را بالا بیاورم از بفرمائیده‌هات روی اول شما زیر ساخت ذهنی- ایوب احراری...ادامه مطلب

ما را در سایت زیر ساخت ذهنی- ایوب احراری دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : lavahashemi بازدید : 58 تاريخ : پنجشنبه 18 بهمن 1397 ساعت: 19:47

آخرین بار

و اینبار که به دنیا... همانقدر نمی‌آیم که تو به خانه نیامدیبه لباس‌هایت نیامدی به خواب‌‌های من که می‌رفت تا «به آفتاب سلامی دوباره»... /حتی /نیامدینمی‌آیم نمی‌آیم تا شب از چشم‌های تو... با فرض اینکه زیر ساخت ذهنی- ایوب احراری...ادامه مطلب

ما را در سایت زیر ساخت ذهنی- ایوب احراری دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : lavahashemi بازدید : 62 تاريخ : پنجشنبه 18 بهمن 1397 ساعت: 19:47